۱۲ بهمن
سلام دختر قشنگم، ببخشید که اینقدر دیر شروع کردم ب نوشتن انشاا... از امروز دیگه سعی میکنم زود ب زود آپ کنم، آخه همین که باید با لبتاپ کانکت میشدم برام سخت بود اما باباجون برام یه تبلت خریده و من میتونم راحت تر بیام و وقتی تو بغلم هستی هم باهم اینکارو انجام میدیم اما الان لالا کردی .مطلبی ک دیروز نوشتم پاک شد برای همین توی همین پست مطالب دیروز رو هم میزارم.دیروز که جمعه بود باباجون سرکار بود وما چون تنها بودیم آقاجون اومدن دنبالمون و ما اومدیم خونشون و باباجون تا امروز ظهر سرکار،منم امروز صبح باید میرفتم کلاس که با بدقولی خاله مرضی(زن عمو رضا) نرفتم.امروز ظهر اومدیم خونه ی خودمون،قطره ی آهن و آد رو امروز خوب خوردی،از ۲۸ دی که بردمت بهداش...
نویسنده :
مامی
0:29