ژوانژوان، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

ژوان اجابت یک دعا

بدون عنوان

1392/12/9 17:25
نویسنده : مامی
41 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشقم، امروزنهار خونه آقاجون بودیم والان خابیدی، دایی علی هفته پیش رفته بود سربازی برای آموزشی،دیروز دایی امیر با داداش یکی از دوستاش رفتن دنبال دایی و براش یه روز مرخصی گرفتن،دیروز اومد و الان رفت که با دوستش برن، صبح که اومده بود دنبالمون که بیایم خونه آقاجون تا دیدی دایی رو کلی ذوق کردی، دیروز صبح هم مادر بزرگت«مامان بابا» چون میخاستن امروز برن مکه برای خداحافظی از مامان پری اومدن خونشون که ماهم اونجا بودیم ،اما تواصلا نرفتی بغلشون و گریه کردی برات آهنگ مورد علاقت رو گذاشتم و بازی کردی و یکم آروم شدی،موقع رفتن هم بابای کردی که اصلا باورشون نشد که بلدی،برای همین دیشب که رفتیم خونشون عمه جون بابای کرد و توام براش بابای کردی و باورشون شد، نی نای نای هم میکنی ، با آهنگ هانی شهرام صولتی، من قربونش اون قربونش و آهنگ همه چی جور ۲۵ بند ،تو که چشمات خیلی قشنگه مهرنوش.حسابی بازیگوش شدی قربونت برم.

 

پ.ن: لوستر خونه آقاجون رو دوست داری و باید ببرنت بالا تا قشنگ نگاه کنی و لمس کنی البته وقتی خاموش.دیروزهم باهم  با بابایی سه تایی رفتیم حمام.

پ.ن: مادر بزرگت امروزصبح  ساعت ۸ پرواز داشتن به سمت جده،برای حج عمره

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)