آخرین پست قبل از یکسالگی
سلام عسل مامان، کاراتو رفتارت داره بزرگ میشه اما خودت همونطوری کوچولو موندی، ۲۸ خرداد شب خونه خودمون تو اتاق من و بابایی بودیم که من کفشای مهمونیمو کنار تخت درآورده بودم و گذاشته بودم و بهت گفتم این کفش ، ازت پرسیدم این چیه گفتی اپش ، الهی من قربون این حرف زدنت بشم ، فردا شبش رفته بودیم خونه مادربزرگت (مامان بابا) آش درست کرده بودن و وقتی میومدیم خونه برای تو یکم آوردیم خونه بهت بدم، دیدم خودت داری به ظرف آش اشاره میکنی و میگی اش، خلاصه اینکه بزرگ شدی و همه چیو زود یاد میگیری ،الهی من فدات بشششششم، این روزا اصلا غذا نمیخوری نمیدونم چی بهت بدم که دوست داشته باشی همه ی غذاها تکراری شده ، حتی تخم مرغی رو هم که صبح ها میخوردی دیگه نمیخوری، راستی...
نویسنده :
مامی
12:29