10 ماهکی
سلام عسلک مامان، دیروز ۱۰ ماهه شدی و من و بابایی ب مناسبت ۱۰ ماهه شدنت یک اسباب بازی برات گرفتیم و یک کلاه صورتی، این روزا خیلی وروجک شدی عزیز مامان ، از بغل آقاجون و مامان پری دوست نداری بیای بغلم!! از کارایی که این روزا انجام میدی ، دستتو از هرجایی که میتونی میگیری بلند میشی، هاپو رو میگی آآپو، جوجه رومیگی بوبه، بستنی رو میگی دیسته، ساعت میگه تیک تاک رو میگی دیت دیت،یک کارایی رو هم که از قبل انجام میدادی یادم رفته بود بنویسم از روزی که رفتیم خونه ی مامانی روز سوم عید ماهی مامانی رو که دیده بودی تا میرفتیم کنار ماهی دهنتو بازوبسته میکردی، وهروقت بهت میگیم ماهی چیکار میکنه همین کارو میکنی، دیگه میگیم بگوهیس دستتو تو بینیت میکنی و میگی سسسسس، میگیم زبونت و نشون بده زبونت رو در میاری، میگیم موشکن بینیتو جمع میکنی ،میگیم چشماتو نشون بده چشماتو میبندی،میگیمگوشت رونشون بده دستت رو میزاری رو گوشت، دست و پات رو هم خیلی وقته میشناسی، بابای و دس دسی هم خیلی وقته که بلدی، ددر رو هم میگی،عکس خودت وکه میبینی میگی به،بادکنک زدیم تو اتاقت نمیبینی میگی ده، ده و به یه معنی میده فعلا بعضی وقتا میگی به بعضی وقتا میگی ده،عاشقتم، ناز کردن و زدن رو هم بلدی، بووووووووووس