ژوانژوان، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

ژوان اجابت یک دعا

آخرین پست قبل از یکسالگی

1393/4/9 12:29
نویسنده : مامی
122 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عسل مامان، کاراتو رفتارت داره بزرگ میشه اما خودت همونطوری کوچولو موندی، ۲۸ خرداد شب خونه خودمون تو اتاق من و بابایی بودیم که من کفشای مهمونیمو کنار تخت درآورده بودم و گذاشته بودم و بهت گفتم این کفش ، ازت پرسیدم این چیه گفتی اپش ، الهی من قربون این حرف زدنت بشم ، فردا شبش رفته بودیم خونه مادربزرگت (مامان بابا) آش درست کرده بودن و وقتی میومدیم خونه برای تو یکم آوردیم خونه بهت بدم، دیدم خودت داری به ظرف آش اشاره میکنی و میگی اش، خلاصه اینکه بزرگ شدی و همه چیو زود یاد میگیری ،الهی من فدات بشششششم، این روزا اصلا غذا نمیخوری نمیدونم چی بهت بدم که دوست داشته باشی همه ی غذاها تکراری شده ، حتی تخم مرغی رو هم که صبح ها میخوردی دیگه نمیخوری، راستی دیروز ب طالبی گفتی باببی ، میوه نمیخوری نه موز نه آب طالبی، نه هلو نمیدونم دیگه چکار کنم!! هنوز راه نمیری فکر کنم میترسی قدم برداری و گرنه از میز تلویزیون خونه آقاجون میگیری از این طرف میز میری اون طرف میز اینقدر بهت توی خیابون لامپای سبز نشون دادم که رنگ سبز و قشنگ میشناسی، پایین منوی تلویزیون که چهار رنگ آبی ، زرد، سبز، قرمز، دستتو میزاری روی رنگ سبز و میگی ابز، بقیه رنگارو بلد نیستی هنوز، لامپ خواب اتاقمون شکل سگ و اونو میبینی میگی اپو، به گربه میگی پیش، به پرنده میگی بوبو یعنی همون توتو.مامانی منو ببخش چون که دیر میام پست میزارم بعضی از شیرین کاریاتو فراموش میکنم اما قول میدم یادم اومد بیام و بنویسم ، عاااااشقتم .تا میبینی بابایی لباس میپوشه میگی دد حتما باید بابایی ببرتت پایین و از سوپرمارکت روبروی خونه یه چیزی برات بخره چون تا مغازه رو میبینی میگی مم مم مم!!! از جلوی مغازه دیگه ای اگه رد بشیم میگی دیسته یعنی بستنی!!!و اگه چیزی ببینی که اسمشو بلدی و میشناسی همونو میگی مثل توپ که‌میگی بووپ، هفته پیش از جلوی یک فروشگاه لوازم ورزشی رد میشدیم که همش میگفتی بوپ و اشاره میکردی و باباجون رفتین و توپ خریدین، از دست تو شیطوووووووون.

 

ب.ن: الان با دیدن کارت یادم اومد، وقتی کسی میخاد با موبایلش صحبت کنه نمیزاری و اینقدر جیغ میزنی تا گوشی و بگیری ، وقتی هم که میگیری میبری دم گوشت و میگی ااااابوو، برات موبایل اسباب بازی گرفتیم امادوستش نداری و موبایل واقعی میخوای.

دایی روز جمعه اومد و برات یک جارو برقی خوشگل آورده بودکه یکم آشغال سبک رو هم جارو میکنه اما دوستش نداری و باید با جاروبرقی واقعی بازی کنی. یک اردک بامزه که دوتا جوجه هم پشتش داره برات آورده.روشنش که میکنی راه میره و دور میزنه.

 

 

 

 

 

پسندها (4)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

فروشگاه نادین
22 تیر 93 19:15
سلام خدمت شما دوست عزیز انشاالله همیشه شاد و سلامت در کنار اعضا خانواده باشید. تم تولد - دست سازهای نمدی - ادویه ترکیبی nadin-shop.ir