شنبه ۳ اسفند
سلام عروسک خوجل مامانی،الان تو بغلم بودی راه رفتیم تا خابت برد اخه داشتی بیقراری میکردی ، امروز سومین دندونت هم جوونه زد ،دندون پیش بالا،تبریک میگم بهت، از کارایی که این روزا میکنی میخام برات بگم،دو روز پیش تو خونمون بابایی داشت بازی میکرد باهات که چتر منو گرفته بود روی سرت و توام کلی ذوق کردی روش عکس هاپو داره و من بهت میگفتم هاپو و توام سعی میکردی بگی اول میگفتی ههاهها بعد باکلی زور پو رو میگفتی فدات بشم دختر نازم، امروزم رفتیم که دستاتو بشورم بهت کرم و خمیر دندون و اسپری نشون میدادم و میگفتم جیز توام تکرار میکردی،قربون شیرین کاریات برم من مامانیییی،این روزا شبا بهت سیب زمینی با کره میدم خیلی دوست داری و همشو میخوری، ژوان دارم کارای جشن دندونیت رو میکنم که برات تو این هفته جشن بگیرم عسل مامان،عاشقتم،خیلی دوستت دارم.بابایی امروز هم طبق معمول سرکار و شیفت تا فردا ظهر که میاد پیشمون.
پ.ن: بابایی میزارتت روی یخچال و تو از اون بالا همه چی رو نظاره میکنی خیلی دوست داری، لامپ هالوژن اپن رو هم دوست داری و بابایی بغلت میکنه و میبرتت نزدیک تا قشنگ تر ببینی.